Pages

Subscribe:

Ads 468x60px

۱۳۸۹ آذر ۲۵, پنجشنبه

مصاحبه تلویزیونی محمد رضا حیدری دیپلمات سابق رژیم ایران در اوسلو

مصاحبه تلویزیونی محمد رضا حیدری دیپلمات سابق رژیم ایران در اوسلودر این مصاحبه دیپلمات سابق رژیم به نظام و ارگانهای سرکوبگر وفادار میباشد و جنبش سبز یک حرکتی میباشد که توسط وزارت اطلاعات به راه افتاده است برای نجات نظام اگر نظام در حالت خطر سرنگونی روبرو بشود اینها قد را علم کنند و نظام را نجات بدهند و جنبش سبز هنوز به اصل ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی پایبند هستند و به آن ایمان دارند بنابر این جنبش سبز یک حرکتی میباشد که توسط وزارت اطلاعات سازماندهیی شده است برای حفظ نظام و کشف مخالفین داخلی و ضربه زدن به اپوزیسیون خارج کشوری و گول زدن ملت و مردم میباشد دقیقا مثل دروغهای امامشان. چرا چون در سالهای گذشته وزارت اطلاعات کاملا ورشکست شده بود و توان جمع آوری اطلاعاتی را از دست داده بود اما با به راه انداختن این حرکت بنام جنبش سبز (یعنی قورمه سبزی ) توانست هم به درون احزاب سیاسی مخالف رژیم در خارج از کشور نفوذ کند و هم از حیث داخلی هم توانست خیلی از هسته های داخلی یعنی مخالفین داخلی را درهم بشکند و آنها را به طور ی دور از اصول انسانی مورد شکنجه و حتی تجاوز جنسی قرار بدهد.
و از نظر ما جنبش سبز به هیچ عنوان نمیتواند جواب گویی خواستهای مردم باشد و هیچ فرقی با دستگاه حاکمه ندارند این یک عده هستند به خاطر اختلافات مقامی روی داده است و وزارت اطلاعات هم برای اینکه این اعتراضات را به انحراف بکشاند به نفع خویش واردکارزار شده و این جنبش به نفع اصل نظام تقویت نموده است و جنبش سبز بخشی است از دستگاه حاکمه برای حفظ نظام و جنبش سبز به قدرت برسد هیمن آش و همین کاسه خواهد بود و در گذشته وجود داشته است این در عملکرد سیاست خاتمی در طول 8 سال ریاست جمهوریش به وضوح دیدیم.
ما هیچ نوع اختلافات فکری و اندیشه ی بین سران جمهوری اسلامی و جنبش سبز نمیبینیم هردو بر یک تفکر و بر اساس یک مکتب و بر اساس یک سیستم پیش میروند آنچه ما میبینیم بعنوان اختلافات بین جنبش سبز و سران رژیم جنگ قدرت است و جنگ کرسی و مقام میباشد جمهوری اسلامی معتقد به اسلام سیاسی میباشد و سران جنبش سبز هم به اسلام سیاسی معتقد هستند بنابر این این جنگ و دعوا برای فریب دادن افکار عمومی میباشد و ضربه زدن به اپوزیسیون خارج کشوری.
جنبش سبز بیشتر به قوانین بربریت اسلامی و قوانین شریعت اسلامی از دستگاه حاکمه بیشتر پاینده هستند تا دیگران و هنوز آنها هیچ نوع شعاری مبنی بر اینکه دین از سیاست باید جدا باشد سر نمیدهند و این تفکر را در بین ملت کسترش نمیبخشند.
در قوانین و برنامه جنبش سبز ولایت فقیه اصول پاییه ی سیستم سیاسی این جنبش میباشد و جنگ بین جنبش سبز و علی گدا بر سر قدرت میباشد و هیچ ربطی به آزادی و دموکراسی خواهی ندارد در ایران و به نظر ما اگر اپوزیسیون خارج کشوری هم گول اینها را بخورد به این معنا میباشد که از نظر سیاسی ساده لوح و نادان هستند.
با تشکر ساموئیل کرماشانی

////////////////////////
از مراسم عاشورای ۸۹ / بیا ز خیمه مادر دل غمین ... غرقه به خون نعش پسر را ببین ... عزیزت رفته خواب ... نموده ترک آب ... امید و آرزوی مادر ... غرقه به خون بدست رهبر


/////////////////////////////////////////////////

در یک مطالعه در اروپا بعد از نظرخواهی از عده زیادی از زنها لیستی از مواردی که آنها بعد از رابطه جنسی و ارگاسم دوست دارند برایشان انجام شود، تهیه شده است.


البته باید توجه داشت که گروههای مختلف خانمها تمایلات متفاوتی داشته و حتی ممکن است چیزهای موردعلاقه عده ای در این لیست وجودنداشته باشد.بعبارت دیگر موارد زیرقابل تعمیم به کل جامعه زنان نیست.



۱ – درآغوش گرفتن: تقریبا” همه خانمها دوست دارند که بعد از رابطه جنسی ،توسط مرد درآغوش گرفته ونوازش شوند.در آغوش گرفتن و حلقه کردن دستها بدور زن و نوازش او احساس بسیارخوبی به زن میبخشد.حتی اگر بسیارخسته شده اید و دیگر انرژی برای ادامه دادن ندارید،دستهایتان را بدور اوحلقه کرده چندکلمه محبت آمیز به او بگویید وبعد بخوابید!



۲ – درمقابل گروه قبل،عده قلیلی از زنها هم هستند که بعد از پایان رابطه جنسی ،دیگر هیچگونه تماس جسمی و عاطفی را دوست ندارند.این افراد اظهار میکنند که آنهابقدری تحریک شده اند که بعد از آن هرگونه تحریک دیگری برایشان لذتی نداشته و عذاب آورخواهدبود.البته این خواسته هرگز به معنی سرد مزاجی این زنها نیست.آنها فقط دوست دارند مدت کوتاهی باخودشان تنهاباشند،پس آنها را درک کنید.


دربرخوردبا این زنها باید بعد از انجام رابطه جنسی از آنها بپرسید:«عزیزم حالت خوبه؟آیا همه چیز مرتب است؟ یا آیا چیزی احتیاج نداری؟» و بعد از ابراز خوشنودی ازانجام سکس با او،زن را نیم ساعتی تنها بگذارید تا استراحت کند.


۳ – صحبت کردن:هرچند اکثرمردها بدنبال رابطه جنسی خسته شده و یارای انجام هیچکاری را ندارند ولی گروهی از زنها دوست دارند که بعد از رابطه جنسی کمی صحبت کنند.در این مواقع فقط باید گوش خود را به اوبسپارید! اگرخوش شانس باشید او به شرح آنچه گذشت و احساسش ازرابطه جنسی با شما می پردازد.اما مواظب باشید که در بین صحبتهای او صدای خوروپف شما بلند نشود!


همه مردها بعد از ارگاسم دوست دارند کمی بخوابند،این امرکاملا”طبیعی است.ولی به شریک جنسیتان هم توجه داشته باشید واجازه دهید او در کنارشما باشد، تا این تصورپیش نیاید که شما فقط به فکر خودتان هستید.

//////////////////////////////////////////////////

دكتر غلام رضا حسين بر تحليل گر و كارشناس بلوچستان و ايران



انفجار در بلوچستانsarawani@aol.com


وسایل ارتباط جمعی در زمان بین دو انفجار در باره جنایات جمهوری اسلامی در بلوچستان کاملا سکوت میکنند و به محض انجام یک انفجار، گوش فلک را در محکوم کردن جندالله کر مینمایند.
امروز دو انفجار مهیب در چابهار بوقوع پیوست که بنا بر ادعای مقامات رسمی، ۳۹ کشته و تعدادی زخمی بجا گذاشت. جندالله ا علام کرد که این انفجار در انتقام به ا عدام عبدالمالک ریگی در ماه ژوین و ۱۶۰ نفر جوان بلوچ دیگر سازماندهی شده است. طبق آمارهای سازمانهای حقوق بشری، یک سوم ا عدامی ها در ایران بلوچ بوده اند. تعداد زیادی از ا عدامیان در زندان وکیل اباد مشهد نیز بلوچ هستند که بطور ناشناخته، بسر دار برده شده اند.



رسانه های ایرانی در تمام این مدت سکوت کردند. گویی آن جوانان بلوچ بیگناه نبودند. گویی انها نمیخواستند که بدانشگاه بروند، گویی انها دلشان نمیخواست زن و فرزند داشته باشند، اتومبیل خوب سوار شوند، کار خوب بگیرند و یک زندگی شرافتمندانه را در پیش بگیرند. وقتی ۷۴% بلوچ ها زیر خط فقر زندگی کنند، چه انتظاری از یک جوان بلوچ میتوان داشت؟
اگر رسانه های ایران و جهان در این زمان از مظلومیت بلوچ ها گزارش تهیه میکردند، شاید جمهوری اسلامی این همه ظلم بر بلوچ ها و در بلوچستان انجام نمیداد و ناگزیر انفجار های چاه بهار اتفاق نمی افتاد. مساله بلوچستان فقط هنگام انفجار ها بر زبانها جاری میشود. در این میان عده ای برای مطرح کردن خود، مطالب دروغ و بی انصافانه ای سر هم میکنند و بخورد رسانه های بی خبر میدهند. ماموران جمهوری اسلامی هم ضمن تسریع کشتار ها در بلوچستان، تمام دنیا را برای بی لیاقتی های خود سر زنش میکنند. بعضی از مخالفان نظام هم بجای دفاع از مظلومان از رژیم دفاع میکنند و توجه نمیکنند که دفاع از رژیم، نهادینه کردن سرکوب است.
بعضی دیگر مدعی هستند که جندالله اسباب خشونت بوده است، در حالیکه، جندالله پنج شش سال پیش آغاز بکار کرد و کشتار در بلوچستان از آغاز انقلاب، شروع گردید. هزا ران نفر در این مدت کشته شدند. بزرگان بلوچ بصورت های مختلف مسایل خود را با مقامات در میان گذاشتند ولی هیچ گونه اثری نکرد. چند نفر به پیروی از تهران نشین ها دست به فعالیت های مدنی زدند ولی زندانی و ا عدام شدند. یعقوب مهرنهاد از انجمله بود. هنگامی که همه راه‌ها بر مردم بلوچ بسته شد، انها دست به سلاح بردند. اکنون هم اگر آزادی سیاسی در بلوچستان تضمین شود، قطعا اسلحه کنار گذاشته میشود زیرا زندگی دوست داشتنی است و گفته میشود که یک سرباز بیش از همه از جنگ بیزار است؛ چرا که این سرباز است که جان خود را از دست مدهد. نه جان دادن آسان است و نه جان گرفتن به شرطی که انسان آخوند نباشد.
مردم ایران، بجز مردم بلوچستان، نمیدانند که صد ها بلوچ در خیابانها و جاده ها و کوه های کشته میشوند و هیچ کس جز خانواده های انها، از کشته شدنشان آگاه نمیگردند. انهایی که ببلوچستان رفته اند شاهد بوده اند که بلوچ ها در خیابانها و کوچه و بازار، بطور روز مره، مورد تحقیر و تنبیه قرار میگیرند، از رفت و امد ازادانه انها جلو گیری میشود؛ از تحصیل محروم میگردند، کار پیدا نمیکنند و در نتیجه، بلوچ ها از جان بیزار شده و بخود بمب میبندند، و همراه خود، عده دیگری را بقتل میرسان‌ند.
مردم ایران نمیدانند و شاید هم احساس نکنند که درد تحقیر و فقر و محرومیت تا چه اندازه جانکاه است! در بسیاری از موارد، مردم چنان از زندگی بیزار شده اند که هیچ ارزشی در زندگی کردن نمی بین‌ند. انها که مردم را تا این حد از زندگی بیزار کرده اند، بدانند، وقتی زندگی برای کسی بی ارزش شد، برای او اهمیتی ندارد که دیگران در باره او چه میگویند، و یا چه فکر میکنند. امروز بسیاری از بلوچ ها در چنین شرایطی زندگی اسفناک و غم انگیز ی را تجربه میکنند. دیگر برایشان هیچ چیز مهم نیست. آنچه برایشان مهم بود جان خود شان بود. اینک که آن بطور روزانه، دردمندانه ضایع میگردد، دیگر نگران چه باشند؟
انفجار چابهار آخرین نخواهد بود. کشتار بلوچ ها هم پایان نخواهد یافت. بگذارید باهم کاری بکنیم که جمهوری اسلامی دست از کشتار بردارد و جندالله هم اسلحه را کنار بگذارد. در سی سال گذشته چنین آرزو کردیم؛ اما چنین نشد. شاید با آرزو کردن به آرزوهای خود نرسیم. پس باید همت را مایه کار خود قرار دهیم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر