Pages

Subscribe:

Ads 468x60px

۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه

بازداشت برادرزاده علی صارمی، زندانی سیاسی اعدامی

جانوران ولی فقیه شلم کورم به جان ملت افتاده اند ننگتان باد اخوند بوگند
بازداشت برادرزاده علی صارمی، زندانی سیاسی اعدامی
ماموران امنیتی از ممنوعیت دفن جسد توسط خانواده خبر دادند
جرس: به گزارش منابع حقوق بشری، در پی بازداشتِ خانوادۀ زندانیِ سیاسیِ اعدامی، علی صارمی، صبح روز چهارشنبه، هشتم دی ماه نیز، ماموران امنی...تی برادرزادۀ وی را بدلیل اینکه در مغازه، عکسِ عمویِ جانباخته اش را نصب کرده بود، دستگیر و به محل نامعلومی منتقل کردند.

به گزارش كانون حمایت ازخانواده های جان باختگان و بازداشتی ها، در جریان یورش ماموران امنیتی به مغازه زندانی سیاسی اعدام شده علی صارمی، برادرزاده وی بنام محمد دستگیر و به نقطه نامعلومی منتقل گردید. مأموران لباس شخصی هیچ حكم قانونی در رابطه با بازرسی محل نداشتند و از محمد صارمی نیز تا غروب چهارشنبه اطلاعی در دست نبوده و وی با خانواده اش تماسی نداشته است.

خانواده علی صارمی علیرغم داغدار بودنشان بدنبال آزادی محمد در مراجع حكومتی و قضایی هستند. این دومین دستگیری از این خانواده داغدار – بعد از بازداشت همسر آن زندانی- می باشد.

همزمان زینب صارمی، دختر زندانی سیاسی اعدام شده علی صارمی، با انتشار نامه ای پیرامون حالات خود در زمان اعدام پدرش، از لحظات انتظار دختری این سوی دیوار زندان سخن می گوید، كه همان زمان پدرش در داخل زندان در حال اعدام بود.

مراسم در زندان گوهردشت

در پی اعدام زندانی سیاسی علی صارمی، گروهی از زندانیان سیاسی در بند ٣ زندان رجایی شهر، مراسم یادبودی برگزار کرده و حاضرین ضمن قرائت فاتحه یاد وی را گرامی داشته و به نقل خاطراتی از او پرداختند.

این منبع خبری همچنین خاطرنشان کرد از جمله شرکت کنندگان در این مراسم آقایان حسین شهریاری، عیسی سحرخیز، حشمت الله طبرزدی، ماشالله حائری، عباس اسفندیاری، منصور اسانلو، کیوان صمیمی، رسول بداغی، احمد زیدآبادی، مسعود باستانی، صالح کهن دل، بهروز جاوید تهرانی، هود یازرلو، مجید توکلی، میثاق یزدان نژاد، فرزاد مدد زاد و .. بودند.

ممنوع التدفین
گفتنی است امروز چهارشنبه هشتم دی ماه، خانواده زندانی سیاسی اعدام شده، علی صارمی، زمانی که برای گرفتن جنازه وی به كهریزك مراجعه كرده بودند، به آنها گفته شده بود كه جسد ممنوع الدفن است .

زندانی سیاسی علی صارمی، روز هفتم دی ماه، به اتهام آنچه مقامات قضایی "انتساب به سازمان مجاهدین خلق" ذکر کرده بودند، اعدام شد.

طی نه ماه گذشته، ١٩٠ نفر در ایران اعدام شده اند و ایران کماکان مقام دوم آمار اعدام شدگان در سراسر جهان را از آنِ خود کرده است.
////////////////////////////////
دوستان عزیز مدیران گروه حمایت از حبیب الله لطیفی عزیزانم من حبیب از چشمانم بیشتر دوست دارم چرا چون دوست شهید مقاومت و ایستادگی احسان فتاحیان میباشد که یکی از فامیلهای ساموئیل کرماشانی میباشد اما فکر کنم خبر رسانی و اطلاع رسانی بر روی صفحه شخصی خودم ترجیح میدهم و دوستان عزیزم باید ضوابط و قوانین پیش از اینکه گره را راه اندازی کنید بطور کتبی مینوشتی اما با حزف نوشتها کرورتها درست میشه و دوستان دلگران میشن و عواقب خوبی ندارد و ما را به سوی اتحاد و یکپارچگی نمیبرد ما تعدادی را کشف نموده ایم از راه مشخصات کامپیوتر و شماره رایانه ای که از داخل ایران میان و در گره عضو هستند دوستان خیلی هوستان باشد در این باره من در یک صفحه جداگانه آی پی آدرس افراد مشکوک را منتشر میکنم همراه با مشخصات با درود بر همه با امید روزی که در ایران به هیچ عنوان ما زندانی سیاسی نداشته باشیم و با امید روزی که بساط کثیف اعدام در سرتاسر جهان و بخصوص میهن اسیرمان ایران برچیده بشود با امید روزی که بساط آخوند و بوگند آن برای همیشه در کشور ایران برچیده بشود تا آخوند و بوگند آخوند وجود داشته باشد اعدام شکنجه و تجاوز وجود دارد با درود کامبو کرماشانی 29/12/2010 سال نو بر همه مبارک باد.
////////////////////////////////////////////
در جواب دوست عزیز صبری حسن پور...............بگذار قلمم برای خلق باشد....بگذار هنرم برای خلق باشد......بگذار سپیده دمان برای عشق به زندگی بر خیزم بگذار نفس یگبرم از نفس خلق واین جان دوباره ای برای من است....زندیگی آری ..اعدام نه..طلا حمیدی.
//////////////////////////////////

اعدام بدون ابلاغ حکم دادگاه بدوی

علی صارمی روز گذشته در حالی اعدام شد که وکیل او در مصاحبه با "روز" اعلام کرد حتی حکم دادگاه بدوی این زندانی سیاسی به وکیل و خانواده او ابلاغ نشده است.عقیل حسینی، وکیل علی صارمی به "روز" گفت که هیچ یک از پی گیری های او نتیجه ای نداشته و موکلش در شرایطی اعدام شد که روند دادرسی اش به پایان نرسیده بود.

دختر آقای صارمی نیز به "روز" گفت که پدرش در حالی اعدام شده که دیوان عالی کشور هنوز درباره پرونده او ابراز نظر نکرده بود.همزمان شیرین عبادی در مصاحبه با "روز" هشدار داد که جان زندانیان سیاسی محکوم به اعدام در خطر است.

علی صارمی و علی اکبر سیادت بامداد روز گذشته در زندان اوین اعدام شدند. اجرای حکم اعدام سیادت نیز به خانواده او اعلام نشده بود.

تاکنون هیچ خبر و گزارشی ازروند دادرسی و چگونگی برگزاری دادگاه علی اکبر سیادت که از سوی رسانه های حکومتی و پایگاه اطلاع رسانی دادستانی تهران به عنوان "جاسوس موساد" معرفی شده منتشر نشده است. اما علی صارمی که از سوی این منابع به عنوان "عضو گروهک منافقین" معرفی شده، و از زندانیان سیاسی دهه شصت است، در سال 86 پس ازشرکت در مراسم جانباختگان سال شصت و هفت در خاوران دستگیر و به اتهام شرکت در مراسم خاوران روانه زندان شد اما دی ماه سال گذشته از سوی قاضی صلواتی به اتهام "محاربه" به اعدام محکوم شد.

آقای صارمی روز گذشته اعدام شد و عقیل حسینی، وکیل او به "روز" می گوید: حکم اعدام را هنوز به ما ابلاغ نکرده اند و ما فقط در روزنامه ها خواندیم و انتشار خبر اعدام در روزنامه، ابلاغ محسوب نمی شود.

او می افزاید: حتی حکم دادگاه بدوی را ابلاغ نکردند و ما نتوانستیم تقاضای تجدید نظر هم بکنیم؛ اگر خود دادگاه هم پرونده را به دادگاه تجدید نظر و سپس دیوان عالی کشور فرستاده بدون اطلاع ما بوده و پی گیری های ما هیچ نتیجه ای نداشته است.

آقای حسینی در خصوص اجرای حکم اعدام موکلش می گوید: "از طریق خانواده اقای صارمی مطلع شدم که ایشان را از زندان رجایی شهر منتقل کرده اند و هیچ خبر دیگری نداشتم.یعنی هیچ گونه ابلاغی برای اجرای حکم و هیچ مساله دیگری به ما از سوی مراجع رسمی و قضایی صورت نگرفت".

ربودن یک زندانی برای اعدام

علی صارمی که در زندان رجایی شهر به سر می برد به گفته خانواده اش از این زندان ربوده و در زندان اوین در بی خبری مطلق اعدام شده است.

زینب صارمی، دختر آقای صارمی به "روز" می گوید: پدر مرا مهرماه به زندان رجایی شهر بردند. ما روز دوشنبه ساعت 9 و نیم صبح با پدرم ملاقات کردیم؛ وقتی برگشتیم هم بندی های پدرم خبر دادند که او را از زندان رجایی شهر برده اند و در پاسخ به سئوال آنها ابتدا گفته اند که پدرم را به بهداری برده و پس از آن گفته اند که او را به زندانی دیگر منتقل کرده اند.

دختر آقای صارمی می افزاید: ما خیلی نگران شدیم و شروع به پی گیری کردیم اما هیچ جوابی نگرفتیم. رفتیم مقابل زندان اوین و تمام شب را تا صبح مقابل زندان بودیم. پرسیدیم که پدر ما را اینجا آورده اند اعدام کنند؟ 8 ماشین ون آمدند و جلوی زندان ایستادند سربازها گفتند که تا رئیس زندان نیاید کسی را اعدام نمی کنند. ما همچنان ایستاده بودیم که دو پژو با دو آمبولانس وارد زندان شدند. یعنی جلوی چشم ما وارد اوین شدند که پدرم را بکشند. مادرم نگاه میکرد و فقط می لرزید اما از این به بعد دیگر نخواهیم لرزید.

خانم صارمی می گوید که او و خانواده اش هر چه اصرار کرده اند که حداقل به صورت تلفنی با آقای صارمی صحبت کنند پاسخ داده شده که الان همه خواب هستند و نمی توان تماسی گرفت.

او سپس گفته های وکیل پدرش را تایید میکند و می گوید حکم را ابلاغ نکردند و خود دادگاه به تجدید نظر فرستاد و تایید شد؛ بعد فرستادند دیوان عالی کشور که این دیوان هنوز جوابی نداده است. ماهها ما این راهها را رفتیم و آمدیم و پی گیری کردیم اما هیچ جوابی نگرفتیم.

اخذ تعهد از خانواده علی صارمی

دیروز پس از اعدام علی صارمی، اعضای خانواده اوهم بازداشت و پس از ساعاتی با اخذ تعهد از آنها، ازاد شدند.

زینب صارمی به "روز" می گوید: مادرم و خواهرم را که در مقابل زندان اوین بودند بازداشت کردند واز آنها تعهد گرفته اند. گفته اند که حق نداریدهیچ کاری بکنید ویا با رسانه ها مصاحبه نکنید. آنها هم تعهد داده اند. به مادرم هم گفته اند که فعلا پیکر پدرم را تحویل نخواهند داد و بعد هم گفته اند که مراسم ترحیم را جدی نگیرید و....

وی می افزاید: به مادرم گفته اند که به ده سال حبس در تبعید محکوم شده و همان جا حکمی را نشانش داده و زیرهمان برگه از او امضا گرفته و بعد گفته اند که برو تا صدایت کنیم.

وی خبر از توقیف موبایل خواهرش نیز میدهد و می گوید که او هنگام بازداشت مادرش با موبایل فیلم می گرفته که موبایل را گرفته و گفته اند دیگر دنبال موبایلت نیا.

علی صارمی به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق و ارتباط با این گروه در سال 61 بازداشت و به سه سال حبس تعلیقی محکوم شده بود.

او سال ۶۸ و پس از حضور و سخنرانی در مراسم جان باختگان خاوران بازداشت و دو سال بعد به ارتباط با سازمان مجاهدین خلق و محاربه و سفر به اردوگاه اشرف متهم و محکوم به اعدام شد.

زینب صارمی این اتهامات را رد می کند و به "روز" می گوید: تنها وابستگی پدر من به سازمان مجاهدین خلق، برادرم بود که در اردوگاه اشرف است و هیچ علاقه و وابستگی دیگری نبود. او برای دیدار با فرزندش به عراق رفته بود؛ به هر حال او یک پدر بود و حق داشت فرزندش را ببیند.

هشدار شیرین عبادی: جان زندانیان سیاسی در خطر است

اعدام ناگهانی دو زندانی سیاسی فوق، نگرانی های بسیاری را در افکار عمومی فعالان حقوق بشر برانگیخته است. در حال حاضر دهها زندانی سیاسی در ایران محکوم به اعدام هستند که شیرین عبادی، برنده جایزه نوبل صلح با اشاره به عدم طی روند قانونی در اجرای حکم اعدام علی صارمی و علی اکبر سیادت هشدار میدهد که ممکن است آنان را نیز به طور ناگهانی اعدام کنند و این خیلی خطرناک است و نهادهای بین المللی باید هر چه سریع تر در این زمینه اقدام کنند.

او می گوید: من واقعا اعلام نگرانی میکنم نسبت به وضعیت همه کسانی که غیر عادلانه محاکمه شده اند و چون حاضر به اطاعت اوامر بازجویان نبوده اند حکم های ناعادلانه گرفته اند. ممکن است آنها را هم به طور ناگهانی اعدام کنند.از همه نهادهای حقوق بشری و بین المللی میخواهم همه امکانات خود را برای نجات جان زندانیان سیاسی در ایران که گناهی جز اندیشیدن ندارند به کار گیرند.

خانم عبادی در خصوص نوع اعدام علی صارمی و علی اکبر سیادت به "روز" می گوید: به گفته خود شادروان علی صارمی که فیلمش در یوتیوب منتشر شده و همچنین بنابر اظهار نظر وکیل آن زنده یاد، حکم اعدام به دنبال یک دادرسی غیر عادلانه صادر شده و به آقای صارمی و وکیل او ابلاغ نشده بود بلکه فقط به صورت شفاهی به آقای صارمی گفته بودند که حکم تو اعدام است و قوه قضائیه و دادستانی پرونده را به دادگاه تجدید نظر فرستادند و حکم تایید شد و حتی حکم تایید شده هم به وکیل ابلاغ نشد. پرونده بدون اطلاع متهم و وکیل به دیوان عالی کشور فرستاده شد و رسیدگی به پرونده تمام نشده، متهم اعدام شد. در اصل تمام روند غیر قانونی و برخلاف خود قوانین جمهوری اسلامی بوده است.

برنده ایرانی جایزه نوبل می افزاید: حکم صادره کاملا غیر عادلانه بود زیرا بر فرض عضویت یا علاقه مندی یک نفر به یک گروه، این مساله مستوجب اعدام نیست و شعر شاعر بزرگ، شاملو را به یاد می آورد که "دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم". واقعا روزگار غریبی است فردی را که صرفا طبق کیفرخواست دادستان، اتهام او هواداری از یک سازمان سیاسی بوده محکوم به اعدام می کنند. در حالیکه بر فرض درست بودن ادعای کیفرخواست، جزای چنین مساله ای بر طبق قوانین خود حکومت جمهوری اسلامی، اعدام نیست.

خانم عبادی با اشاره به عدم دسترسی علی صارمی به وکیل در مراحل اولیه و در دادگاه می گوید: وکیل آقای صارمی بارها از سوی ماموران امنیتی مورد تهدید قرار گرفته و به همین دلیل تاکنون لب فرو بسته بود که مبادا وضعیت را برای موکلش بدتر کند. با همه این فشارها و محدودیت ها هم حکم اعدام به انها ابلاغ نشده بود؛ حالا هم یک حکم غیر قطعی را به صورت ناگهانی اجرا کرده اند آن هم برخلاف قوانین که می بایست زمان و مکان اجرای حکم به وکیل و خانواده شخص ابلاغ شود. آقای صارمی را می ربایند و می برند در زندانی دیگر اعدام میکنند و نه تنها قانون نادیده گرفته می شود بلکه انسانیت و شرف انسانی نیز زیر پا گذاشته می شود و خانواده او را بازداشت میکنند.

خانم عبادی این مسائل را نشانگر آن میداند که دستگاه قضایی جمهوری اسلامی هیچ استقلالی ندارد و به آلت دست ماموران امنیتی تبدیل شده است.

برنده جایزه نوبل صلح همچنین درباره علی اکبر سیادت که هیچ خبری از روند دادرسی او از سوی خانواده یا وکیلش منتشر نشده می گوید: متاسفانه مدتهاست ماموران امنیتی، علاوه بر زندانیان سیاسی، خانواده های آنها را هم مورد اذیت و آزار قرار می دهند که ما شاهد بوده ایم بعد از اعدام شیرین علم هوئی، خواهر و مادر او را بازداشت کردند و یا برادر فرزاد کمانگر را بازداشت کردند و سه ماه در زندان نگه داشتند چون درباره برادرش مصاحبه کرده بود یا خانواده حبیب الله لطیفی را در سنندج بازداشت کردند. این شیوه رفتار با خانواده های زندانیان سیاسی می تواند باعث شود که برخی خانواده ها از جمله خانواده علی اکبر سیادت، جرات نکنند به زندان مراجعه و یا با رسانه ها مصاحبه کنند.

به گفته خانم عبادی، دلیل سکوت خانواده علی اکبر سیادت، وحشتی است که آنها از ماموران امنیتی دارند و وحشت شان هم بی مورد نیست زیرا سوابق ماموران امنیتی نشان داده خانواده هایی که درصدد افشای جنایات صورت گرفته علیه بستگانشان بر می آیند دچار مشکل می شوند؛ و در این زمینه می توان به حکم یک سال و نیم زندان برای خواهر رضا تاجیک اشاره کرد که تنها به دلیل مصاحبه و اطلاع رسانی در خصوص برادرش، بوده است.

////////////////////////

متن زیر آخرین گفتگوی تلفنی فرزاد است. به علت این که در فایل پخش شده فقط صدای فرزاد وجود دارد و صدای دیگر حذف شده است، از سوالات و یا موارد دیگری که از سوی مخاطبش ذکر گردیده اطلاعی در دست نیست. باشد که این گفته های فرزاد بتواند در درک هویت واقعی او و آرمان ها و آرزوهایش همگان را یاری رساند.

-------------------------------------------------------------

خودکشی یک زندانی زن
دوشنبه, 01 آذر 1389
شرایط سخت و غیر انسانی حاکم بر زندانهای ایران، برای بسیاری از زندانیان، غیر قابل تحمل شده‌، به ‌طوریکه ‌آمار خودکشی زندانیان بویژه‌ در زندان گوهردشت، به‌ طور چشمگیری افزایش یافته‌است.
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" امروز اول آذر ماه یک زن زندانی بنام لیلا در بند زنان زندان گوهردشت کرج ، برای رهایی یافتن از اذیت وآزارها و شرایط قرون وسطایی حاکم بر بند زندان، که چند برابر بند مردان می باشد اقدام به خودکشی نمود. در همین حال گفته ‌می‌شود که‌ تعلل در انتقال به موقع و همچنین عدم رسیدگی پزشکی، منجر به مرگ این زندانی شده است.
جمعه شب 21 آبان ماه نیز دو زندانی بی دفاع در 2 سالن بند2 زندان گوهردشت کرج اقدام به خودکشی نمودند که یکی از آنها به دلیل عدم رسیدگی پزشکی و انتقال به موقع به بهداری زندان ،جان باخت.
قبل از آن نیز زندانی ،عظیم عسکری در اثر فشارها و رفتارهای وحشیانه و غیر انسانی رئیس بند1 زندان گوهردشت کرج ، اقدام به خودکشی نمود که ساعاتی بعد در گذشت.
قتل و خودکشی در زندانهای ولی فقیه و بخصوص زندان گوهردشت کرج تبدیل به امری معمول شده است و تقریبا هرهفته از بندهای مختلف، گزارشهایی از قتل و یا خودکشی زندانیان می رسد.

----------------------------------------------------------

نام من زینب جلالیان است. من دختری 27 سال هستم که همچون یک فعال سیاسی زن در زندان کرماشان به سر می‌برم و از طرف دادگاه عالی انقلاب اسلامی ایران محکوم به اعدام گردیده‌ام.
به دلیل فشارها و شکنجه‌های فراوان وارده برمن در وضعیت دشواری از نظر جسمی و روحی به سر می‌برم.
بیماری من حاد می‌باشد و هنوز هم فاقد وکیل بوده و حتی اجازه نداده‌اند که وکیل هم بگیرم.
تمام دادگاهی من تنها چند دقیقه طول کشید و قاضی نه تنها مرا به مخالفت با خدا متهم کرد بلکه به من اعلام کرد که باید به اعدام محکوم شوی و این حکم نیز باید سریعا به اجرا درآید.
از قاضی درخواست کردم که می‌خواهم برای آخرین بار صدای مادرم و فامیلهایم را بشنوم ،که وی به من پاسخ داد" "دهنت را ببند!"
زینب جلالیان
زندان کرماشان
-------------------------------------------------
قتل یک زندانی
دوشنبه, 24 آبان 1389
گسترش قتلهایی که بصورت زنجیره‌ای و پیوسته زیر نظر مسئولان زندان و توسط باندهای مافیایی تحت امرشان، در بندهای مختلف زندان گوهردشت کرج روی می‌دهد باعث نگرانیهای فزاینده افکارعمومی در داخل و خارج شده است.
بنا به گزارش " فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" صبحگاه روز شنبه 22 آبان ماه، طی یک درگیری خونین، زندانی، محمد بابا علیان 22 ساله بر اثر اصابت چاقو به 3 نقطه از بدنش دچار خونریزی گردید.هم‌بندیان او در حدود نیم ساعت پشت دربهای بسته سالن بند5 فریاد کمک سر می‌دادند تا اینکه درب سالن باز شد و او را به بهداری زندان منتقل کردند. وی در بهداری زندان بدون رسیدگی اولیه پزشکی در مقابل چشمان همبندیانش جان باخت.
این در حالی است که بارها فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، قتلهای زنجیره‌ای و پیوسته که بدستور مسئولین زندان صورت می‌گیرد را گزارش نموده و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین‌المللی خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به قتل ‌عامها شده‌اند.
-------------------------------------------------------------------
به علت تجربه شخصی‌ (چه قدیمی‌ چه تجربه‌های اخیر)، من شخصاً در هیچ گروهی تحت هر نامی‌ که توسط افرادی که هنوز به خط حزب توده‌ و سازمان اکثریت اعتقاد داشته باشند و یا هنوز عضو این دو حزب / سازمان باشند، رهبری یا کنترل بشود، عضو نخواهم شد، و فعالیت نخواهم کرد، تجربه من نشان داده که این افراد تنها بدنبال انحصار طلبی و سؤ استفاده از هر گونه فعالیتی به نفع حزب خود و حفظ جمهوری خونخوار اسلامی هستند و بس! مرگ بر جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر نه یک کلمه بیشتر!

من هم ترجیح میدهم که سانسور در کار میباشد و یا دست دشمنان و یا دست دارویش احزاب در کار باشد چرا چون ما در نظر داشتیم اسنادی که توسط دوستان حرفه ای بدست آورده بودیم متتشر کنیم لاکن دیدم که یک دفعه حزف شد من دو چیز اینجا میبینم که این باید منتظر ساموئیل بود برای در اوردن این قضیه از راه هک کردن افراد مشکوک

-----------------------------------------------------



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر