Pages

Subscribe:

Ads 468x60px

۱۳۹۱ مهر ۶, پنجشنبه

فاشیزم شوینیزم تمامیت خواه و فرصت طلب و تخریب کننده باید بی پاسخ هم نماند


فاشیزم شوینیزم تمامیت خواه و فرصت طلب و تخریب کننده  باید بی پاسخ هم نماند
در این باره میخواهم اعلام کنم که در طول تاریخ این چیزها هم تجربه نموده ایم و هم بخوبی همه روشنفکران کرد و مبارزین کرد این را بخوبی میدانند که یک فارس هرگز حاضر نبوده است به یک احقاق حقوق ملت کرد احترام بگذارد این در گذشته هم نشانداده شده است اگر احترام میگذاشتند حد اقل رژیمهای پشت سرهم بعنوان تجزیه طلب و یا یاغی جوانان ما را دار نمیزدند در حقیقت گرگها سیاه و سفید ندارند دارای خصلتی کثیف میباشند و نباید به گرگ هار باور نمود ما دیگر نمیخواهیم برای هیچ کسی کف بزنیم و گنده اش
کنیم و بزرگش کنیم ما از این به بعد میخواهیم برای جمعیتی کف بزنیم بر اساس حقوق متساوی و برابر کوشش میکنند کف بزنیم شخص پرستی به پایان رسیده است عمر تفکر گندیده دیکتاتوری هم به پایان رسیده است و پوسیده شده است. و تنها راهی که کردها میتوانند به احقاق حقوق خود برسند گسترش تفکر استقالال طالبانه در میان جوانان کرد و کوشش برای استقلال کردستان میباشد این تنها راهی است که انسان کرد میتواند از برده دشمنان بشریت رها بشوند و دارای دولت و کشور خود بشوند میباشد.


آقای ایرج مصداقی یک فارس است و این چیزها متاسفانه مثل یک خصلت شخصیتی شده است برای دوستان فارس ما که به آسانی دست به تخریب شخصیتی ملیتهای دیگر بزنند در حقیقت وقتیکه نوشتهای آقای ایرج مصداقی را مشاهده نمودم یک پان ایرانیست مالخولیای در عین فرد بیمار روانی دست به چنین نوشتهای بی اساس و دروغین و سر همبندی و حمله شخصی به ساموئیل کرمشانی خودش این را میرساند که این آقا عکسهای که با پرچم کردستان درست نموده ام مشاهده نموده است و وقتیکه نوشتهای بنده را مطالعه نموده اند به این نتیجه رسیده اند دوباره وارد همان دردبی درمان پان ایرانیستهای کور بشوند من در اطلاعیه ای که قرار است منتشر کنم از تمامی جوانان کرد درخواست میکنم به هیچ عنوان به افرادی چون ایرج مصداقی و امثال آن اعتماد نداشته باشند بلکه به خود و ملت خود ایمان داشته باشند فکر کنم اعتماد کردن به فارسها دیگر از دست رفته است وقتیکه ملت 55 میلیونی کرد را قوم خطاب میکنند من میگویم خیلی بیخود و غلط کرده اند هر کسی هم بگوئید قوم کرد اگر حتی کرد هم باشد من بهش میگوئیم خیلی بیخود و غلط کرده که کرد را قوم خطاب کنند. و در این باره میخواهم اعلام بکنم بنده چنین جانوری را هرگز نشاخته ام و نمیخواهم هم بشناسم و در این نوشته میخواهم که جوانان و آندسته از کردهای که بر زبان فارسی مسلط هستند بگوئیم به هیچ عنوان به مقالات رنگاورنگ هیچ نویسنده فارسی باور نکنند هر کدام از این نویسندهای فارس زبان که می آیند و دست به تخریب شخصیتی علیه نویسندگان کرد میزنند البته در نوشتهای آقای مصداقی بیشتر شخص خودش را زیر سئوال برده تا این دیگری را به زیر سئوال به برند و تمامی نویسندگان و تحلیل گران این را بحوبی میدانند که دستگیر شدگان تحت نام جاسوسی آخوند ساخته مربوط به پرونده مولود افند میباشند و تا پیش از ربوده شدن مولود افند هیچ کسی دستگیر و یا چنین چیزهای روی نداده بودند و اینجا مخواهم اعلام بکنم که اگر به وب سایت بنده مراجعه کنید بخوبی برای شما روشن میشود که تمامی دستگیر شدگان در رابطه به پرونده آقای افند میباشند و این در نوشتهای آقای هاوار بازیان و هزاران نویسنده دیگر به این اشاره نموده اند و حتی وزارت اطلاعات غیر مستقیم به این امر اشاره نموده اند.
در یک عکس رفتار سربازان ترک با جنازه بی جان یک جوان کرد را مشاهده نمودم و رفتار سربازان محمد رضا شاه با جنازه بی جان سلمیان معینی و پیش از آن رفتار سربازان رژیم پهلوی با جنازه بی جان قهرمان کرد سمایل آغا سمکو را بر سر یک ترازو قرار دادم که اینها فرقی ندارند با هم و یا رفتار سربازان رژیم بعث عراق با یک جوان بی جان کرد که کشته بودند و حتی به جنازه بی جانش رحم نمیکردند مشاده نموده ام در تصاویر منتشر شده به این نتیجه رسیده ام که ایرج مصداقی هم از همان نسل است که چنین رفتارهای با جوانان کرد میکنند زیاد انتظار نداشه باشید از اینها حرفی ندارم برای گفتن تنها اینکه زندگی با نژادهای بالادست هیچ سودی ندارد تنها راهی که باید دنبال نمود و اندیشید استقلال کردستان است رفتار غیر انسانی و دور از عرف بشری و حقوقی انهم با جنازه بی جان فرزندان ملت کرد توسط اشغالگران کردستان ما را به این نتیجه میرساند که باید مرزبندی خویش را با جاشهای کوتاه فکر با شعار یک پارچگی ارضی و تمامیت ارضی در خدمت دشمن این ملت قرار میگیرند شرم باد بر آنها
این مقاله به این زودی تکمیل میشود با سپاس فراوان ساموئیل کرماشانی 28/9/2012
هر کدام از اینهای که در خارج کشور بعنوان اپوزیسیون ایرانی نام بر خود گذاشته اند در هر زمانیکه به قدرت برسند همان خمینی جدید میشوند علیه کردها این را پیش خود یاد داشت کنید

به ما بگویید که پرزیدنت اوباما و خانم کلینتون، به ما بگویید ناتو: تروریستی که در اینجا؟ که هیچ آگاهانه و احساس انسانیت است؟ این که چگونه سربازان ترکیه با ازادیخواهان کرد زخمی PKK معامله! چرا رسانه های غربی می توانید این تصاویر را از وحشت و عدم هر نوع همدردی انسان را نشان می دهد نه؟ چه کسی است که در پشت این نوع از موجودات انسان خیره کننده از جوامع غربی است؟ آیا این کار را برای منافع بازرگانان و زن
انی که به فروش اسلحه به ترکیه؟ یا برای منافع شرکت های نفت در دل کردها فقیر! 
Tell us President Obama and Mrs. Clinton; Tell us NATO: Who is the terrorist here? who have no conscious and sense of humanity? This how the Turkish soldiers deal with the wounded Kurdish rebels of PKK! Why the Western media cannot show this images of horror and lack of any kind of human sympathy? Who is behind this kind of blinding human beings of the Western societies? Is this for the interests of businessmen and women who sell the weapons to Turkey? Or for the interests of oil companies drilling in 
the hearts of poor Kurds?! —
-----------------------------------
تلگراف: ديپلومات رژيم ايران از دست جمعيت معترض فرار می کند

تلگراف چاپ انگلستان در گزارشی از تظاهرات ايرانيان در نيويورک نوشت: يک ديپلومات رژيم ايران توسط يک گروه خشمگين از تظاهر کنندگان در نزديک ملل متحد مورد محاصره شد
در بيرون مقر سازمان ملل، هزاران نفر ضداحمدی نژاد تظاهرات کردند.
در مقابل مقر ملل متحد، نيوت گينگريچ رئيس سابق مجلس نمايندگان که در اوايل سال جاری کانديدای رياست جمهوری بود، باراک اوباما را به چالش گرفت تا اقدامی قويتر عليه رژيم ايران، اتخاذ نمايد. در عين حال او دولت اوباما را به خاطر خارج کردن مجاهدين خلق از ليست تروريستی مورد تحسين قرارداد.
يک ائتلاف از گروه های ايرانيان مقيم آمريکا تظاهراتی را عليه احمدی نژاد ترتيب دادند که يکی از بزرگترين گردهماييهايی بود که عليه احمدی نژاد در سالهای اخير طی اجلاس مجمع عمومی برگزار شده بود.

سخنرانها در اين تجمع سياستمداران معروف آمريکا از جمله دو سفير سابق آمريکا در ملل متحد و کارولين مالونی (Maloney) نماينده دموکرات از مجلس نمايندگان و پاتريک کندی نماينده سابق کنگره را شامل می شدند.
تظاهر کنندگان جليقه های زرد رنگ با عکس اشخاصی که به گفته آنها قتل عام شده اند، پوشيده بودند. يکی از اين نوشته ها چنين است: جان باختن به خاطر آزادی در ايران.

منبع: سایت سازمان مجاهدین خلق ایران
------------------------------
انسانهای جاودانی که دار اعدام را بر بردگی و تسلیمیت ترجیح دادند

این نخستین بار نیست که رژیم سیاه جمهوری اسلامی دست به قتل‌عام خلق کرد می‌زند.



سرزمین مزوپوتامیا که دامان نخستین اجتماع انسانی بوده است و سرشار از همه منابع برای زیست این نخستین انسانها که بانی اجتماعاتی بوده‌اند که انسانیت در آن پا گرفت و به اکتشافات و پیشرفت‌های بزرگی دست یافت، این پیشرفت‌های مادی و معنوی هم از این طریق به سایر نقاط کره زمین گسترش یافت. به پا خاستن این انسان با آنچنان سرعتی به پیش سعود کرده که امروزه در تداوم آن انسان به فضا وکرات دیگر و در پی کشفیات و اختراعات تازه‌ای راه می‌پیماید. هر چند که امروزه با وجود اینکه تمامی علوم و علم آرکولوژی هم سرزمین مزوپوتامیا را بعنوان نخستین مکان مناسب برای تجمعات اولین انسانها به ما می‌شناسانند باز هم حاکمان دنیای دروغین همچون کسانی که مادران خود را انکار کنند به انکار این حقیقت می‌پردازند. این سرزمین، این درخت کهنسال هر چند که باز هم پرمحصول و پربار است، اما فرزندان به اصطلاح مدرن، او را کلاسیک و کسی عقب مانده می‌خوانند که دیگر بایستی از میان برداشته شود. بدون شک هر یک از ما محصول گذشته خویشیم. اگر گذشته و تاریخی وجود نمی‌داشت امروز ما هم وجود نداشتیم.

این میهن، سرزمین نخستین پیامبرانی همچون ابراهیم، نوح، ایوب و زرتشت بوده که به مبارزه با ظالمانی برخاسته‌اند، که خود را خدا، و یا به مانند حکومت ولایت فقیه جمهوری اسلامی نماینده خدا بر زمین نامیده و بر انسانها و جامعه آنچنان که بدلخواه‌شان بوده حکم رانده و استثمار نموده‌اند. این سرزمین، بهشت واقعی بوده و هست که شاید به همین سبب هم هیچگاه از حمله متجاوزین و غارتگران در امان نبوده است. متجاوزین، خدایان دوست و همدم انسان در این سرزمین را ممنوعه اعلام کرده و بجای آن پرستش خدایان قهار و ظالمی را که به اصطلاح بر هر چیز آگاه و توانا است و به رغم این همه آگاهی و قدرت خود اجازه می‌دهند ظلم و ستم و پلیدی و دروغ بر جهان مستولی شود را بر مردمان آزاد این سرزمین تحمیل کردند. همه نعمات بهشتی این سرزمین را غارت و تصرف کردند و به غارتگران این وعده را دادند که هر چه قدر این کار را بهتر و بیشتر انجام دهند و حتی اگر در این راه کشته هم بشوند، بهشتی زیباتر نصیب‌تان می‌شود. و هرکه چنین نکند کافر و بی‌ایمان است و قتل او نیز واجب.

اما خلقی که در این خاکها آزاد زندگی کرده هیچگاه به تسلیمیت و بردگی تن درنداده، و در طول تاریخی نانوشته سربدار زده، اما تن به ذلت نداده است. و بدین طریق از هویت، فرهنگ، زبان و تاریخ خود محافظت نموده است. این پیروزی و موفقیت را در شرایطی کسب نموده که هیچگاه در تاریخ صاحب چنان دولتی نبوده تا از طریق آن به تصرف، غارت و چپاول سرزمینهای دیگر این کره خاکی بپردازد. و در تاریخ خود فتح و غارت و تصرفی نداشته تا با این اعمال قتل‌عام‌گرایانه، تاریخ خود را باعظمت جلوه داده و بدان افتخار کند و حتی مدرسه‌ای هم ندارد که اینگونه به تبلیغ و ترویج میهن‌پرستی جعلی و فاشیزم در جامعه بپردازد و توان یادگیری سالم و ذهن انسانها را با دروغ‌های بزرگ تخریب نماید و تحت نام زبان رسمی خلق‌های دیگر را آسمیله کند. اما از بد حادثه و یا بعلت غنای بسیار این سرزمین، همچون منطقه‌ای تامپون همیشه میدان جنگهای بسیاری میان امپراطوری‌ها و دولت‌ها بوده است. به این علت خلق کرد همچنانکه در تاریخ خود سالهای بسیاری را با آزادی، صلح و صفا و برادری زیسته است، با جنگ و کشتار و خون و قتل‌عام هم از نزدیک آشناست و بیشتر از خلق‌های دیگر معروض جنایات جنگی قرار گرفته، اما هیچگاه امید به صلح و آزادی و عدالت را از دست نداده است. زیرا کردستان همیشه آزاد مردان و زنان آزاده‌ای را در خود پرورش داده که به مبارزه با ضحاکان برخاسته‌اند. خلق کرد در کردستان با الهام گیری از رهبران خود، از جسارت ابراهیم در شکستن بت‌ها، صبر ایوب در برابر دشواری‌ها، توان چاره‌یابی نوح در برابر تهاجمات و مصائب زندگی ،عصیانگری زرتشت در مواخذه نمودن خدایان، و امروز هم مقاومت بی‌نظیر اوجالان، مبارزه را به هر قیمتی که باشد تا پیروزی بر حاکمان زورگو، ارتجاع و تاریک‌اندیشی ادامه می‌دهد.

این نخستین بار نیست که رژیم سیاه جمهوری اسلامی دست به قتل‌عام خلق کرد می‌زند. از سرآغاز حکومت ارتجاعی خود، نخست با تفرقه‌اندازی میان خلق‌های ایران، که سالیان دراز در طول تاریخ با هر دین و آیین و هر زبان وفرهنگی زندگی برابر و مسالمت‌آمیز داشته‌اند، پایه‌های حکومتی خود را تثبیت نموده و بدین ترتیب در پی آن شد که احتمال هر نوع بپاخیزی و اعتراضی را از میان بردارد. در کردستان با کشتار و ترور و اعدام ، زندان و آوارگی جهت مطیع نمودن خلق کرد و زهر چشم‌گرفتن از خلق‌های دیگر فرمانراوایی بی‌چون و چرای خود را بعنوان نماینده خدا برروی زمین که سیستم ولایت فقیه تمثیل‌گر آن است، به اثبات می‌رساندند. چون که از مبارزه توده‌های خلق در برابر رژیم استبدادی شاهنشاهی درس‌های کافی را گرفته بودند و بدینگونه ظلم و ستم و جو خفقانی را که آنان ایجاد کرده بودند، رژیم آخوندی به اوج رساند.

تپیدن دل‌ها ناله شد آهسته آهسته رساتر چو شود این ناله‌ها فریاد می‌گردد

خلق کرد از همان آغاز در مقابل رژیم آخوندی سربرداشت، به همین دلیل به جرم نامسلمان بودن خلق کرد قتل‌عام و کشتار کردها واجب و مشروع گردید. هنوز هم بر دیوارهای خانه‌ها در سنه این گفته خمینی حک شده است "ما در کردستان با کفر می‌جنگیم، نه با کرد" اینها در واقع، هم با کردهای بپاخاسته می‌جنگیدند و هم با آنهایی که به دین آنها در نیایند به دین ساختگی که خود نیز بدان باور ندارند. دین و آیینی که جهت کسب منافع مشتی اوباش حاکم است. هر چند که در اینجا مقصودمان اهانت به هیچ دینی نیست و به انسانها با هر عقیده‌ای که دارند احترام می‌گذاریم. اما بعلت اینکه بسیاری از شهرهای کردستان شیعه مذهب بودند، در پی ایجاد تفرقه و دودستگی در میان کردها شدند. کردهایی که در نتیجه جنگ‌ها و توافق میان دولت‌ها به چهار بخش تقسیم شده و در هر بخشی دین و عقیده‌ای بر آنها تحملی شده است. در معرض هر تهاجمی که قرار گرفته‌اند از یونانیان و رومیان گرفته تا به اعراب و روس‌ها در به اسارت در آوردن خلق کرد نخست کوشیده‌اند که افکار و عقایدشان را دربند کنند و به دین آنها گرویده شوند اگر که با دعوت و قبول تسلمیت نشد، با زور و شمیشیر و هر روشی که از آنها امتناع نورزیده‌اند. کردها دارای دین زرتشتی بوده‌اند که دعوت به پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک می‌کند که اگر این غارتگران و مهاجمان فقط به این اصل انسانی عقیده داشتند این همه قتل و کشتار، ظلم و ستم و پلیدی بیداد نمی‌کرد.

کردها غیر از زندگی آزاد و برابر در سرزمین‌شان وخواست‌های دموکراتیک و بحق خود چیز دیگری نخواسته‌اند. نه خواستار آنند که یکپارچگی و مرز ایران و کشورهای دیگر را تغییر دهند و نه خواستار آنند که دولتی جدا تشکیل دهند. این بدان علت نیست که ایجاد دولت برای کردها دست‌نیافتنی است، بلکه کردها و جنبش آزادیخواهی کردها به رهبری اوجالان بر این عقیده‌اند که دولت‌ها بر مشکلات جوامع نمی‌کاهند بلکه هر چه بیشتر مشکلات را پیچیده‌تر کرده و پدید آورنده مسائل آنتاگونیستی هستند. دولت‌ها خود بانی ظلم، جنایت،تجاوز، زور و نآمنی، غارت و قتل‌عام و هر پلیدی که از هیچ موجودی برنیاید، هستند. و اینگونه هم به جامعه سرایت می دهند. جوامع بدون دولت هم می‌توانند پابرجا بمانند، اما دولت‌ها بدون جوامع با همه زر و زیورشان و همه ابعاد مجهولشان حتی نمی‌توانند یک روز هم پابرجا بمانند. تاریخ جامعه انسانی آزاد و برابر بدون دولت، بسیار بیشتر از تاریخ وجود و حاکمیت انواع و اقسام دولتهاست. در تاریخ سرزمینی به مانند بهشت که این رژیم خونخوار و استثمارگر به جهنم مبدل کرده، طلب ابتدایی‌ترین حقوق انسانی از جانب رژیم آخوندی جرم و گناه، تلقی شده و هر گونه مجازات غیرانسانی را در پی دارد. با وجود این، حقوقی که به ما تعلق می‌‌گیرد نصف آن به مادرانی که از آنها زاده شده‌‌ایم تعلق می‌‌گیرد، مادری که از نظر این نظام ارتجاعی اینقدر ضعیف است چگونه می‌‌تواند موجود کاملی را به دنیا آورد. در این سیستم ولایت فقیه که کسی مثل خامنه‌ای همچون نماینده خدا در سلسله مراتبی توسط ماموران فرودست خود بر مردم، بوسیله مرد بر زن و توسط زن بر بچه، و به این ترتیب بر همه کس حکم رانده و برای همه تعیین تکلیف می‌کند. اما این بچه‌ها که آینده‌سازان هستند، بر چه کسی حکم کنند. جامعه‌ای که در چنین وضعیتی باشد، آینده روشنی در انتظارش نیست، بلکه چرخ تاریخ به عقب برگشته و درجا خواهد زد.

چرخه و پیشرفت تاریخ را حاکمان مرتجع نساخته‌اند آنها بیشتر بر حفظ وضعیت موجود اصرار ورزیده‌اند، چون که وضع موجود همیشه به‌کامشان بوده و از آن راضی بوده‌اند. به همین سبب در مقابل با هر تغییر و تحول تازه‌ای ایستادگی کرده و تمامی قدرت خود را بکار گرفته‌اند. با بی‌رحمی که هیچ حیوانی بر حیوانی دگر روا نمی‌دارد، بر انقلابیون تاخته‌اند. اما به‌رغم حاکمیت گسترده خود هیچگاه نتوانسته‌اند، مانع فریاد آزادیخواهانه، فرزادها، شیرین‌ها، علی‌ها، فرهادها و مهدی‌ها به گوش انسانیت شوند. تاریخ را این جان برکف‌ان، انسانهای جاودانی که دار اعدام را بر بردگی و اسارت ترجیح داده‌اند، می‌سازند. رژیم جنایتکار و ارتجاعی جمهوری اسلامی در نتیجه توافقی با دولت فاشیستی ترکیه، که هر دو دولت نیز طریق مسلمانی معاویه و یزید را برای استحکام حکومتی خود برگزیده‌اند، در ازای تبادل انرژی، احکام ضدبشری اعدام این جوانان مبارز و انقلابی را اجرا کرد. این جرم در مقابل انسانیت این حقیقت را به اثبات می‌رساند که رژیم آخوندی حاکم بر ایران از جنبش‌ها و اپوزسیون‌های داخلی بیشتر از قدرتهای غربی که در تنگنایش قرار داده‌اند، می‌ترسد. انقلابیونی که جهت آزادی خلق در سیاه‌چال‌های رژیم آخوندی دربند هستند، در دل‌های نورانی خلق آزادیخواه و تاریخ واقعی جای دارند. رژیم آخوندی چنان هراسی از این مبارزان دارد که حتی از پیکرهایشان نیز می‌ترسد و اجازه نمی‌دهد که خلق آنها را تحویل گیرد. این ترس از آنجا منشا می‌گیرد که وقتی که به شیرین، می‌گویندکه اگر با ما همکاری کنید شما را آزاد می‌کنیم، شیرین با ارداده‌ای مصمم دار اعدام را بر آن زندگی تحمیلی ترجیح می‌دهد. شیرین آزاده‌ای که این مزیت را داشت که از تعلیم و تربیت نظام مردسالاری جمهوری اسلامی ارتجاعی قرون وسطایی بی‌نصیب ماند. و به دلیل اینکه آموزش زبان کردی و مدرسه در زادگاهش نبود، خواندن و نوشتن بلد نبود، اما زندگی آزاد را بهتر از دانشمندان و عالمان معاصر می‌شناخت. هیچ یک از این عزیزان به خود و نجات زندگی خود نیاندیشید بلکه هدفشان نجات خلق کرد و انسانیت است. به قول شاعر،

سر که در راه عزیزان نبود بارگرانی است کشیدن به دوش

ما جوانان کردستان هم سوگند یاد می‌کنیم که هدف‌مان، اهداف علی‌ها، شیرین،ها، فرزادها و فرهادها باشد. و ادامه دهنده راه این انسانهای آزاد باشیم. از مرگ هم واهمه‌ای نداریم، این راه‌مان نه به قصد رسیدن به بهشتی است که عوام‌فریبان از سرزمین ما تداعی کرده بودند، بلکه از بیخ کندن دست‌های پلید رژیم آخوندی از میهن‌مان است، تا بتوانیم بار دیگر میهن‌مان را ازنو بسازیم. اینگونه در تغییر و تحول و پیشرفت تاریخ سهم بزرگی خواهیم داشت. به همین خاطر لازم است که از هفت ساله تا به هفتاد ساله هر که، هر چه از دستش بر آید برای ضربه زدن و نابودی این حکومت جنایتکار و متجاوز انجام دهد. دیگر خلق‌های تحت ستم در ایران را نیز به این صف مبارزه بامعنا فرا می‌خوانیم. تا رسیدن به پیروزی آرام و از پای نخواهیم نشست.

آن موج خروشانیم که سکون ما، عدم ماست

حیدر سنه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر